۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

انواع مالكيت ارضى

اراضى ايران ، به زمين هاى داير و باير تقسيم مى شوند.
يعنى اراضى مزروعى و اراضى المزروع و غير مسكون .زمين هاى قابل استفاده بر چهار نوع تقسيم مى شوند:
اراضى دولتى ، اراضى خالصه ، موقوفات مذهبى و املاك خصوصى .
اراضى دولتى كه قسمت اعظم كشور را در بر مى گيرد در تصاحب دولت است .
دولت بخشى از آن براى تحصيل درآمد نگاه مى دارد و بخشى ديگر را براى پرداخت حقوق ماموران و مستخدمين و واحدهاى قشون اجتماعى مى دهد، حقوق هر كس حتى يك سرباز ساده از عوايد يك دهكده يا اراضى ديگر تعيين مى گردد.
اراضى خالصه ، ملك شخصى و خصوصى شاه است . قسمتى از اين اراضى تيول مشاغل است و قسمت ديگر حقوق غالب ماموران و خدمتكاران دربار و حقوق افراد قشون را تامين مى نمايد.
اين زمين ها از در به پسر و تا چندين نسل انتقال مى يابد.علاوه بر اين دو قسمت ، بقيه اراضى سلطنتى به منظور پس انداز عوايد آن در دست وزيران با مباشران بود كه هر يك در ايالت خويش به بهره بردارى از آن مشغول بودند.
اراضى متعلق به موسسات ، مذهبى و موقوفات اراضى متعلق به موسسات مذهبى ، يا از جانب شاه و يا از طرف اشخاص ديگر داده مى شد و در اين صورت ديگر هيچ گونه حقى بر آن ها نداشتند هم چنين اين املاك حتى اگر وقف آن پيش از وقف ، مرتكب جنايتى مى شد، مصادره نمى گرديد

نائب الصدر

صدرالدين تبريزي محمدبن محمدرضا مشهور به نائب الصدر تبريز، مولف «فرهنگ عباسي » است . در کتاب دانشمندان آذربايجان آمده است : نائب الصدر خلف محمدرضا المدعو به صدرالدين تبريزي بوده کتاب لغتي در تاريخ 1225 ه' . ق. براي عباس ميرزا نائب السلطنه بعنوان فرهنگ عباسي تاليف کرده . (دانشمندان آذربايجان ص 370). مولف فهرست کتب خطي مدرسه سپهسالار زير عنوان «فرهنگ عباسي » با نقل عبارت بالا مي نويسد: «و در ص 228 همان کتاب [ دانشمندان آذربايجان ] بنقل از نگارستان دارا گويد، صدرالدين محمد تبريزي خلف ملاّرضا قاضي عسکر متخلص به شفاء تبريزي است در علوم شرعيه و فنون ادبيّه و لغت عرب يد طولائي داشت و تحصيل علم و ادب را اول در خدمت والدماجد و بعد از آن در عتبات عاليات از آقاي سيدمهدي بروجردي و آقا سيدعلي مجتهد و ساير مجتهدين عظام کرده و در اطلاع از مسائل شرعيه و آگاهي از فنون ادبيه بي نظير است و طبعي موزون دارد و نظم و نثري با حلاوت به لغت پارسي و عربي دارد و له :انيس الصب في الحب العناءفليس عن العناء له الغناء.و نيز آقاي تربيت درص 189 [ کتاب دانشمندان آذربايجان ] در ذيل شفا- ملارضا، پدر مرد نامبرده بالا گويد: در حوالي سنه 1208 به رحمت ايزدي پيوسته است ، و ميدانيم که وفات آقاي سيدمهدي بروجردي (بحرالعلوم ) به سال 1212 و وفات آقا سيدعلي (صاحب رياضي ) به سال 1231 بوده است بنابراين معلوم ميشود از علماء قرن سيزدهم هجري بوده و از تصريح خود مولف فرهنگ عباسي در ديباچه ميدانيم که به سال 1225 شروع به تاليف اين کتاب نموده و از اطلاع براينکه صدرالدين محمدبن ملارضاي مذکور در لغت يد طولائي داشته و در اطلاع از مسائل شرعيه بي نظير است ، گمان نزديک به يقين پيدا مي کنيم که مولف اين فرهنگ [ فرهنگ عباسي ] همين صدرالدين محمدبن ملارضا ميباشد و مولف نگارستان از اين فرهنگ وي خبر نداشته که در کتاب خود آن را ياد نکرده و يا تاليف کتاب او پيش از اين فرهنگ بوده است . (فهرست کتابخانه مدرسه عالي سپه سالار ج 2 صص 224-225).

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

ماليات زمين تغيير و تحول وضعيت ارضى در دولت قاجاريه

ماليات زمين : منبع عمده و اصلى درآمد در ايران ، همواره ماليات ارضى بوده است .
در روى زمين كه همه مايه و عايدى فلاحتى نتيجه آبيارى است ، ميزان ماليات به طور كلى بسته به جنس محصول و مقدار آب و بنابر نوع محصولات محلى يا رسم و عادت قديم نقدا يا جنسا پرداخت مى شود، در حدود يك پنجم كل درآمد به صورت جنس و آن معمولا گندم ، جو، برنج يا كاه است .
اصلى كه ماليات زمين بر آن مبتنى است اين است كه يك پنجم يا بيست درصد محصول زراعتى يا باغ و بوستان حق شاهى است .
در سابق اين حق فقط ده درصد بود، ولى فتحعلى شاه مقدار آن را دو برابر كرد و در عمل ، ارزيابى مالياتى غالبا تا سى درصد مى رسيد و ماليات بيست و پنج درصد متوسط معمولى است .
البته در سرزمين هاى ديگر ايران ، چون آذربايجان ، قسمت عمده ماليات از زمين و محصولات اخذ مى شود و در بعضى از موارد بر تعداد گاوها كه اهالى در شخم كارى دارند و در جاهاى ديگر ماليات سرشمارى ، جارى است .
به علاوه مالياتى هم از اسب و گاو و الاغ و گوسفند دريافت مى شود (494).ماليات احشام ، ماليات بر گله و گوسفند و حيوانات به دو صورت دريافت مى شود، يا مثل ماليات ارضى است و يا تنها وسيله ى مالياتى است كه در ميان ايالات و يا مردم صحرانشين معمول است كه زمين خود را در ازاى خدمت نظامى در اختيار دارند و يا فقط بر سبيل گشت و آوارگى به كشاورزى مى پردازند و گله و رمه - خاصه گوسفند و بز - مايه ى اصلى ثروت آن هاست .و مى افزايد:
ميزان متداول چنين مالياتى از نظر آفت فلاحتى ، ثلث قران ، بر هر راس گوسفند يا بز، دو قران و نيم بر هر گاو ده قران براى هر الاغ و مانند آن است و ضمنا از طرف اقوام چادرنشين به رسم ماليات ، مبلغى دربست به حاكم ولايت پرداخته مى شود.پس از آغا محمد خان ، ميل غالب بر اين بود كه اراضى وسيعى از مملكت به عنوان (تيول ) به اين و آن واگذار شود و به وسعت نواحى كه من غير مستقيم اداره مى شد، نسبت به ساير نواحى كه مستقيما اداره مى شود افزوده گردد.
اصلاح تيول مانند زمان صفويه ، مشتمل بر انواع مختلف از عطايا بود.
در بعضى موارد تيول عبارت بود از اختصاص عوايدى كه به مناسبت معينى تعلق مى گرفت و در برخى موارد عبارت بود از اعطاى زمين خالصه به جاى حقوق و مواجب در پاره يى از موارد - خاصه در نواحى عشايرنشين - تيولدار متعهد بود كه قواى نظامى بنيچه فراهم كند و در موارد ديگر تيول فقط عبارت بود از اعطاى حق وصول ماليات ناحيه اى كه با زمين خالصه به شمار مى رفت يا ملك شخصى ، عبارت بود از اعطاى حق و وصول ماليات ناحيه اى كه با زمين خالصه به شمار مى رفت ، يا ملك شخصى ثابت يا ملك كسى كه تيول به او داده شده بود و در مورد اخير، معنى تيول معاف بودن از پرداخت ماليات بود.
از انواع تيول هايى كه ياد شده شايد به توان گفت كه نوع دوم بيش از همه معمول و متداول بوده است از اين گذشته در دوره ى قاجاريه به ميل غالب بر اين بود كه اين نوع تيول ها موروثى گردد و اين ها و تيول هاى دسته اول يكى شود مناصب و مقامات مختلف و غالبا مستمرى ها، رفته رفته حق موروثى بعضى خانواده ها شد.
و اگر كسى منصب و مقام خود را از دست مى داد، باز كماكان داراى تيول متعلق به آن بود، به تدريج كه از نظارت ديوان بر تيول ها كاسته مى شد، اين تمايل پديد مى آمد كه تيول ها را مبدل به املاك شخصى كنند و خود مالك بالفعل آن ها شوند تا بتوانند آن ها را موروثى كنند، يا از طريق بيع به ديگران انتقال دهند.
بدين گونه ماموران سابق و لاحق حكومت و هم چنين (تيول داران بر عده ى مالكان ، به معنى اخص ) علاوه شدند.
در ابتدا اين نوع ماموران از طرف ديوان ، ماليات را از دهقانان و كسان ديگرى كه در فلان مالك و زمين به سر مى بردند، وصول مى كردند و حال آن كه ديوان به تيولداران كه مالك بالفعل بودند وصول گرديد.
منتهى ديگر اين ماليات ها عنوان مطالبات مالياتى ديوان را نداشت .
بلكه در حكم رسوم و عوارض فوق العاده اى بود كه مالك از زارع مى گرفت .
به عبارت ديگر، ماليات ديوان با سهمى كه مالك از غله مى برد (بهره ى مالكانه ) يا مال الجاره اى كه از مستاجران خود مى گرفت ، يكى مى شد (497).تصاحب زمين براى زمين دار سودى نسبتا فراوان داشت و او را قادر مى كرد به اين كار عده اى از ملازمان مسلح به خدمت خود بگمارد و اين كار قدرت بسيارى به وى مى بخشيد.
عملا معنى اين كار آن بود كه حكومت مى بايست غالبا در نواحيى كه عمده ى مالكان (498) زمين داشتند در برابر آنان سر فرود آورد و اين نكته به نوبه ى خود حيثيت اجتماعى و هم چنين قدرت سياسى براى مالك كسب مى كرد در سراسر دوره ى قاجاريه ، طبقه ممالك كه شامل خوانين ايلات هم مى شد مقتدرترين عوامل مملكت به شمار مى رفتند.زمين دارى ، زمينه ى سودى براى سرمايه گذارى بود و مايه ى كسب حيثيت اجتماعى مالك به شمار مى رفت و همين امر موجب شود كه بر عده ى زمين داران افزوده شد و اين طبقه جديد نه تنها عبارت بودند از ماموران حكومت كه با استفاده از مناصب خويش در حوزه ماموريت خود ملك مى خريدند، بلكه تجار و كسانى هم كه مى توانستند سرمايه اى به كار اندازند، افراد اين طبقه را تشكيل مى دادند.
تیول يعني. (اِ) جاگیر مدد معاش و این لفظ ترکی است . و درمدار تَیول . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تملک و تصرف ملک و عقار و زمین داری . (ناظم الاطباء). واگذار کردن دولت خالصه ای از خالصه ها یا مالیات قریه ای را به یکی از نوکران خود در ازاء مواجب او در تمام عمر. با بودن و دادن صرف میشود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

عکس هوای شيخ احمد










رقص‌های آذربایجانی

رقص‌های آذربایجانی از سری رقص‌های فولکلوریک است که از نسلی به نسل بعدی منتقل و در این پروسه توسعه و شکل گرفته‌است. بعضی از این رقص‌ها در اصل جزء مراسم دینی و یا جزء از آمادگی‌های جنگی و دفاعی بوده‌است در هر صورت در حال حاضر از این رقص‌ها در مجالس عروسی در ایران و جمهوری آذربایجان و در برگزاری برنامه‌های ورزشی و گردهمایی‌های فرهنگی در جمهوری آذربایجان استفاده می‌شود.
* شاخسی (شاه حسین) رفتن که در ماه محرم در بین مردم آذربایجان رواج دارد در اصل یک رقص و رژه نظامی بوده‌است.
* دیدگاه هلن اریکسن درباره رقص بانوان آذربایجان :« آذربایجان یکی از جمهوری های قفقاز شوروی سابق بود. امروزه جمهوری مستقلی است که به دلیل داشتن ذخایر غنی نفت مورد توجه بین­المللی است.
تعداد بسیاری از آذری­ها در شمال غربی ایران ودر منطقه شهر تبریز ساکن هستند. رقص بانوان در قفقاز به لحاظ حرکات دلپذیر دست، حرکات بیانگر بازو و قدمهای ظریف از دیگر رقص ها تمیز داده میشود. قدمهای ظریف ایفاگر رقص توسط دامن های بلند پوشیده شده و چنین می نماید که ایفاگر رقص به حالت شناور بر روی زمین جاری است.
رقص ها گاهی غمگین، گاهی آتشین و بیشتر تغزلی است و بیانگر سرشت فاخر بانوان آذری است. رقصهای سولو و گروهی درعروسی و سایر مناسبتها اساسا ساده است. این رقصها در شوروی سابق بصورت رقصهای هنری صحنه­ای، ارتقا یافته است.
لیست انواع رقص‌های فولکلوریک قدیمی آذربایجانی
رقص یاللی
رقص جیرانی
رقص آسما کسمه
* رقص آبایی
* رقص آذربایجان
* رقص آستا قاراباغی
* رقص آسما کسمه
* رقص آغیر قاراداغی
* رقص آلچا گولو
* رقص آواری
* رقص آی بری باخ
* رقص انزلی
* رقص اوچ بادام بیر قوز
* رقص اوچ نومره. دورد نومره. بش نومره. آلتی نومره
* رقص اوزون دره
* رقص اون دورد نومره
* رقص ایکی آروادلی
* رقص بریلیانت
* رقص بنؤوشه
* رقص پهلوانی
* رقص تامارا
* رقص توی (عروسی)
* رقص توراجی
* رقص ترکمه
* رقص جامیش باغا گیردی
* رقص جنگی
* رقص جیرانی
* رقص جهری بی یم
* رقص چاتتادی
* رقص چال پاپاق
* رقص چیت تومان
* رقص خالاباجی
* رقص خان­ چوبانی
* رقص دارتما یاخام جیریلدی
* رقص دارچینی
* رقص دسمالی
* رقص رنگی
* رقص زوغالی
* رقص ساری باش
* رقص ساموخ
* رقص سمنی
* رقص شالاخو
* رقص شاهسونی
* رقص شکی
* رقص عنابی
* رقص قازاغی
* رقص قایتاغی
* رقص قوچعلی
* رقص قوفتا
* رقص قیتقیلدا
* رقص قیزلار بولاغی
* رقص قیزیل گول
* رقص کئچی مه مه سی
* رقص کسمه
* رقص کندیری
* رقص کوراغلو
* رقص کوراغلونون قایتارماسی
* رقص گلین آتلاندی
* رقص گلین گتیرمه
* رقص گلین هاواسی
* رقص گول گز
* رقص گولمه یی
* رقص لاله
* رقص مجسمه
* رقص میصری
* رقص میرزایی
* رقص میرواری
* رقص نازنازی
* رقص واغزالی
* رقص وئلاچولا

* رقص هالای

*رقص هئیراتی

* رقص هئیوا گولو

* رقص یاللی

* رقص یئرلی

* رقص یوز بیر

لیست انواع رقص‌های فولکلوریک معاصر آذربایجانی

* آذربایجان مارالی

* آغ چیچک

* آیشات

* اوزومچی

*اووچی

* ایلک باهار

* بایرام سوئیتاسی

* بختوری

* چوبان رقصی

* چوبانی

*داغلار گوزلی
* داغلی رقصی
* دیلیجان
* دیاموند
* ساری گلین
* ساز
* شیخ شامیل
* عاشق آبادی
* قاراباغ یاللیسی
* قاوال* قیسقانج
* لزگی* مارال
* مزه لی
* نابات خانیم
* ناز ایلمه
* نعلبکی
* نه قدر قشنگسن
* یوردو- یوردو
رقص لزگییا رقص لزگینکا (به ترکی آذربایجانی: Ləzgi) (به انگلیسی: Lezgi) رقص رزمی بزمی اهالی آذربایجان و از جمله مشهورترین و قدیمی‌ترین آنهاست که تحت تاثیر نام مردم لزگی به رقص لزگینکا و بعدها به رقص لزگی شهرت یافته است.
لزگی‌ها مردمانی مسلمان وساکن جمهوری خودمختار داغستان روسیه در منطقه قفقاز هستند.آهنگ رقص لزگیآهنگ آن ریتمیک، متحرک و سبک است که ابتدا با جهش‌های آرام‌آرام شروع شده و بعداً ضرب آن زیادتر شده و در پایان به ریتم تند تبدیل می‌شود.
همراه با رقص لزگی سه نت چهار تایی نواخته می‌شود که گویند همان باله مشهور آذربایجان است و نوای سرنا و دهل آن را همراهی می کند.میزان موسیقی لزگی 6/8 و تمپو آن 2/3 است.حرکات رقص لزگیمراسم رقص لزگی دارای چندین حرکت آرام و تند است که بلافاصله با چرخش سریع تغییر ریتم داده و با حرکات موزون رقص ناز اِلَما (ناز نکن) و رقص کوراوغلو (قهرمان مبارزه با ظلم و ستم) توسط هنرمندان آذری ترکیب شده و رقص دلنشینی را پدید آورده است .نشست و برخاست ها،حرکات مخصوص دست و پنجه پا در حین رقص نشان دهنده و یادآور نماد و خصوصیات قومی و ملیتی ایفاگران رقصند که از آن جمله به عنوان نمونه می توان به موارد زیر اشاره نمود:
* روی پنجه پا می‌ایستند سپس قدرت را از نوک پا می‌گیرند و به طرف سینه می‌کشند و آن را داخل سینه می‌کنند که علت ایستادن روی پنجه داشتن قامتی کشیده و سرعت عمل بالا می‌باشد و همچنین جلو بودن سینه نشانگر سپر برای دفاع از خاک و ناموس می‌باشد.* شکم را داخل می‌کشند و سینه را جلو نگه می‌دارند.
* دست‌ها را باز و سر را بالا نگه می‌دارند و به طرف جلو نگاه می‌کنند که دست‌های باز نشانگر سپر برای دفاع از خاک و نشانه آزادی و تمایل به پرواز است.
* سر را بالا نگه می‌دارند تا نشان دهند ملتی همیشه سربلند هستند.
* طریقه نگه داشتن دست‌ها بدین صورت است که در سه زاویه مختلف حتماً باید نود درجه باشد.لباس رقص لزگیاین رقص با لباس‌های خاص و بسیار شکیل در رنگ‌های گوناگون که اغلب مشکی و قرمز بوده و با چکمه براق تا زیر زانو و با کلاهی از پشم سپید، همراه با بالاپوشی سبک و چسبیده به بدن و شلواری تنگ و چسبان و مناسب برای هرگونه حرکت آغاز می‌شود. این رِنگ‌ها از نظر عاطفی خاصیت روانی و تأثیر درونی نقش اساسی دارند به عنوان نمونه:
* رنگ قرمز دارای کشش و قدرت انرژی زیاد است. مثبت و متجاوز و تهییج‌کننده است، موجب افزایش کشش عضلانی بدن می‌شود و این برای تحرک زیاد لزگی بسیار مناسب است. محرک اراده برای پیروزی و مظهر حیات و زندگی است به منظور دفاع از سرزمین و محتوای عاطفی رنگ قرمز آمال و آرزوهاست. روان‌شناسان شکل رنگ قرمز را مربع می‌دانند و صدایی شبیه به ترومپت دارد و بلند و از نظر موسیقی گام ماژور را دربرمی‌گیرد، قرمز را به عنوان رنگ اصلی و رنگ استاندارد معرفی می‌کنند.
* رنگ سیاه را افراد کمال‌طلب، رمزآلود و شیک‌پوش و برعکس سفید را افراد خاکی دارای اخلاص و اعتدال دربر دارند و رنگ سیاه را سمبل پوشیدگی اختفا، رازداری، ابهام، ترور، حیا و حجب، شکنجه و... می‌دانند، پس هریک از این رنگ‌ها درخور معنا و مفهومی هستند.نحوه اجرای رقص لزگیلزگی از جانب مردان به صورت انفرادی و یا از طرف زنان به شکل دونفره اجرا می شود، حضور زنان و مردان در کنار هم نشانه‌ای است که به یک اندازه در آینده مؤثر هستند.زمانی که از جانب دو نفر مرد اجرا می‌شود به مسابقه‌ای تبدیل می‌شود که در آن چابکی و سایر مهارت‌های رقاصان را به نمایش می‌گذارد اکثر اوقات با شمشیر و یا چوب همراه است که نشانه مردان دلیری است که در حفاظت از قلمرو و ایل مصمم و توانایند.و گاهی نیز به صورت گروهی اجرا می‌شود که رقص دسته‌جمعی در کنار هم نشانگر آن است که تمامی اعضا در برابر هر عامل خارجی متحد و یک‌پارچه‌اند و در حفظ داشته‌های فرهنگی یکدل و مصمم.رقص لزگی شباهتهای زیادی به رقص قایتاغی دارد.

مالک و زارع

بررسی روابط و وضعیت دو طبقه مالک و زارع در ایران

با توجه به اینکه در ادوار طولانی پیش از اسلام و پس از آن تا چند دهه اخیر، بیش از 80درصد جمعیت ایران را روستائیان تشکیل می داده اند نگاهی به ساختار طبقاتی این قشر وسیع از جامعه ایرانی حائز اهمیت است.

همچنین باید توجه داشت که جز از اواسط دوران قاجاریه که منابع مالی جدیدی به واسطه تماس با کشورهای غربی برای دولت ایجاد شد، در تمامی ادوار پیش از آن، مهمترین منبع درآمد دولت مازادی بوده که توسط زارعین و دهقانان به دست می آمده است.

از همین رو ست که نحوه تعامل با روستاها که منبع مالی اصلی دولت به شمار می رفته اند، تاثیرات قابل توجهی بر دیگر بخش های جامعه، قدرت دولت در مقابل تهاجم های خارجی و ثبات حکومت ها داشته است.

در نگاه اول، در هر جامعه ای منابعی وجود دارد که با کار کردن بر روی آنها تامین مایجتاج اولیه انسان صورت می گیرد.

این منابع اولیه، خاک(زمین) و آب است. کار بر روی زمین که موجب بار آوری زمین و محصول دهی آن می شود، خود حاصل بخشی از کار انسانی توسط زارع، کار حیوانی توسط گاو و سرمایه اولیه برای بذرپاشی و احیانا خرید کود مورد نیاز است.

بدین ترتیب، عوامل پنج گانه تولید کشاورزی شکل می گیرد و تقسیم و سهم بندی محصول نهایی نیز بر اساس همین عوامل صورت می گرفته است.

مالک به دارنده هر یک از عوامل تولید گفته می شود و زارع نیز کسی است که آنچه در اختیار دارد عمدتا نیروی کار و مهارت خویش است.
مساله ای که از ابتدای تاریخ هخامنشیان تا حکومت قاجاریه بارز است، مالکیت دولت بر کلیه زمین ها است، به طوریکه مالکیت خصوصی همواره امری فرعی و بسیار دستخوش نابودی بوده است. از همین رو، نظام های مختلفی نظیر اقطاع(به کسر الف) داری و تیول داری یا مالیات هایی نظیر سیورغال(به ضم سین) و تمغا و نظیر آن شکل گرفته است که عمده آنها ناظر بر مالیاتی است که فرد در قبال «در اختیار داشتن»(و نه تملک) زمین یا دهی می بایست به دولت پرداخت کند.

این امر نه تنها در سرزمین ایران، بلکه در بین النهرین نیز وجود داشته است؛ مواد 36،38 و 71 قوانین حمورابی اشاره می کند که به اختیارات و وظایف کسانی که از سوی پادشاه زمین به آنان بخشیده شده، می پردازد.

درباره معاملات مربوط به املاک غیر منقول تحقیقات به عمل آمده( مروبط به هزاره دوم قبل از میلاد است) نشان می دهد که همه زمین ها متعلق به شاه بوده و آنها را یا به رسم بخشش یا به عنوان تیول به رعایای خود می داده است». رعایی که به آنان زمین بخشیده می شده، صرفا حق تصرف در آن زمین را داشتند و نه تملک، از این رو حقوقی مانند فروش زمین به غیر یا واگذاری آن به سایرین(جز خویشاوندان بلافصل خود) از او سلب می شده است.

لوح حمورابی قديمی ترين سندي است که قوانين مربوط به مالک و زارع در آن نوشته شدهاست حدود 3800 سال قدمت دارد

نخستین تلاش بشر برای تنظیم قانون مدون

حمورابي ششمين شاه از سلسه‌ي آموري در سال‌هاي 1795 تا 1750 پيش از ميلاد (حدود 1300 سال پيش از كورش) با اقتداردر بين‌النهرين حكومت كرد. در تقويم حمورابي، دومين سال حكومت وي سالي اعلام شده كه «او قانون را بر زمين حاكم ساخت». بعدها، در اواسط سلطنت حمورابي، قوانين وي بر سنگ‌نبشته‌اي به ارتقاع 2 مترو 25 سانتيمتر نقش شد. اين سنگ‌نبشته كه تا سال 1160 پيش از ميلاد در معبد خداي خورشيد و عدالت در بين‌النهرين نگهداري مي‌شد توسط فرمانرواي ايلام به شوش منتقل شد و سرانجام در سال 1902 در حفاری‌های موسیو دومورگان در شوش ایران یافته شد و به موزه‌ي لوور پاريس انتقال يافت.

ماده 36 و 38 قوانين مربوط به مالک و زارع در لوح حمورابی
36- اگر شخصی مزرعه ی خود را به نرخ مشخصی اجاره داد و پول را دریافت کرد ولی هوای بد محصول را از میان برد خسارت بر عهده ی کشاورزاست.

38- اگر کشاورز به دلیل ناموفقیت در سال نخست کشت را به دیگری بسپارد، مالک نمی تواند ایرادی بگیرد و مطابق قرارداد سهمش را در پایان دریافت می کند.

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

خاطرات مجسمه سازی های شبانه

اهالی محترم اين روستا از کوچک و بزرگ خاطرات زيادی از مجسمه سازی های شبانه در زير نور ميليونها ستاره دارند.شب ها اهالي کنار جوي ها با فاصله هاي منظم در چند متري هم نشسته هنرمندانه مجسمه مي ساختند نسيم ملايمي عطر مجسمه ها را به مشام پرنده گانی که در شاخه های درختان سر به فلک کشيده لانه داشتند ميرساند و صدای پرندگان زيبا را به عرش ميرساند. فردا صبح سحر با طلوع آفتاب جهان افروز خروس مرغ و جوجه ها غاز ، اوردک بوقلمون همه در کنار جوی زيبا به تماشای مجسمه های که هنرمندانه به سبک های تجسمی گوتیک اکسپرسیونیسم سینتيک ساخت شده بودند به اعجاز به آنها مي نگرستند و اهالي روستا را بزرگترين هنرمندان واقعي جهان ميدانستند. که گمنام بودند بر چرخ فلک دو صد لعنت ميفرستاند که چرا جاي اين مجسمه در موزه ها خاليست و از شددت ناراحتی و عصبانيت مانند قوم مغول به مجسمه ها حمله ميکردند و با منقار و پاها آن آثار هنری را نابود ميکردند. اين مجسمه ها با آب جوی حل و مخلوط ميشدند اين معجون هنری هر روز در مزاره و در زير درختان ميوه جاری بود. تا هنر و طبيعت درهم آميزد عصاره مجسمه در جان محصول دميده شود. در پائيز بعد از چند ماه کار و زخمت فراوان نخست نوبت محاکمه و مجازات آن پرندگان خاطی بود.که اثار هنری اهالی را نابود کرده بودند. دادگاهی و محکمه ای تشگيل مي شد قاضی روستا غاز

ارتباط نام روستا و مقدس اردبيلی


در مورد نام روستای شيخ احمد هيچ ارتباطی مستقيم و يا سند تاريخی يافت نشوده. که تائيد کند شيخ احمد مقدس اردبيلی اهل اين روستا بوده باشد.



بجز شباهت نام که هر دو شيخ احمد است.



روايت های مختلف از محل تولد شيخ احمد مقدس اردبيلی وجود دارد.



به روايتي- احمد بن محمد اردبیلى (معروف به مقدس اردبیلى ) در شهر اردبیل و در عـصـر صـفویه دیده به جهان گشود.



به روايتی ديگر شيخ جليل، عالم رباني احمد بن محمد اردبيلي مشهور به مقدس اردبيلي از مادري سيده و از پدري روحاني در روستايي به نام(نيار) از توابع جنوب شهر اردبيل ديده به جهان گشود و در دامان خانواده ي پاک و متدين پرورش يافت.



او پـس از عـمـرى تلاش و کوشش در راه اسلام و معنویت , سرانجام در ماه صفر سال 993 هـ.ق در نجف اشرف به رحمت ایزدى پیوست و در جوار قبر محبوب و معشوق خویش , سرور متقیان مولى عـلـى (علیه السلام ) در ایوان طلا سمت راست ورودى حرم مدفون گردیده است.



مهمترين شاهد اين ادعا اين است که اهالی روستا کوچکترين ياد و خاطره ای از شيخ احمد مقدس اردبيلی در ياد ندارند.



زمان حيات مقدس اردبيلی حدوداً به پانصد سال گذشته برميگردد



با احتساب حدوداً شصت سال عمر براي مقدس اردبيلي.498= 60+438=993-1431



يکی از دلايل ديگر که اين روستا قدمت پانصد ساله ندارد.



اگر اهالی محترم روستای شيخ احمد اطلاعاتی بيشتری از تاريخ اين روستا دارند لطفاً برای اين جانب ارسال فرمايند.



با تشکر